٭ خارج از مؤمنانه
اخيراً در پیِ طنّازیِ ابرامطنزی برایِ مقامِ منيعِ ولايت، خودِ خدایِ متعال نامهای مرقوم فرموده، گفته، شيطانجان! داغداغ برسان بهدستِ گيرندهاش:
«ابیجون! ما که خودِ خدایايم، برایِ حفظِ ظاهر هم که شده، از گناهِ شيطان و ديگر پليدان، بالاجبار میگذريم؛ تو ديگه چرا کاسهیِ از آش داغتر شدهای؟
يکلقمه نانِ آغشته به روغن، در همان بيت که خودت میدانی، ارزشِ آن را دارد که سنّتِ حسنهیِ غُفران و توبهیِ ما را گُهمالی کنی؟ يک آدمی با دهانِ آلوده به گُهِ خشکيده، دارد با زبانِ بیزبانی میگويد گُه خوردم، يا ايّهاالنّاس! آنوقت تو میگويی نه، اصلاً گُه نخوردی!
منظورت چيست؟
میخواهی امتيازِ گُهخوری را منحصر بهخودت بدانی؟ تو میتوانی هر جا صلاح و مصلحت دانستی، نهتنها با قاشق، بلکه با کفگير، از هرچه پلشتیست نوشِ جان کنی؛ امّا زينهار که درِ هميشهبازِ توبهیِ خداوندِ متعال را، با گُه گِل نگيری، که شايد روزی خودت نيز خواستی از اين در وارد شوی!»
من که شيطانام، چيزی از مرقومهیِ بالا نفهميدم. ابرام و سعدی و اينها را هم نمیشناسم؛ امّا ای ابناءِ بشر! اين خدایِ متعال هم، گرچه خيلی خوارکسّهس، گاهی راست میگه ها. خود دانيد.
Û